از زمانی که اولین بحثهای معاصر در خصوص راهبری شرکتی آغاز شد، نقشهای مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی هم به عنوان بخشی از ساختارهای راهبری کلی سازمانها موضوع بحثهای مستمری بوده که از حدود 20 سال پیش آغاز شده است.
از آن زمان، بررسی های متعدد ملی و بین المللی یافته هایی را در زمینه اصول راهبری کلی منتشر کرده اند؛ اما در این بررسی ها مشخص نشده که آیا مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی باید ادغام شوند، به صورت مستقل عمل کنند یا اینکه با ایجاد ساختاری متناسب با نیازمندی های خاص هر سازمان، تعامل هماهنگ شده ای را ایجاد کنند.
با توجه به اینکه مدافعان مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی، دیدگاههایی سخت و محکم، اما در تضاد با یکدیگر دارند، این واقعیت که چالش و بحث مزبور امروزه همچنان ادامه دارد، دلیلی است که پاسخ این پرسش به سادگی پیدا نخواهد شد.
در الوهای راهبری امروزی به طور همگانی پذیرفته شده که واحدهای مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی از اجزای کلید هستند.
نقشهای مربوط این گونه تعریف می شوند:
• مدیریت ریسک - فعالیتهای هماهنگ برای هدایت و کنترل سازمان با توجه به ریسک.
• حسابرسی داخلی – حسابرسی داخلی فعالیتی اطمینان بخش و مشاوره ای مستقل بوده که به منظور ارزش افزایی و بهبود عملیات سازمان طراحی شده است. حسابرسی داخلی با ایجاد رویکردی منظم و اصولی، به سازمان کمک می کند که برای دستیابی به اهداف، اثربخشی فرایندهای راهبری، مدیریت ریسک و کنترل را ارزیابی کرده و بهبود بخشد.
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.