مقدمه
انجام اعمال متقلبانه از دیرباز، رویدادی رایج در دنیای کسب وکار بوده است؛ اما امروزه حجم اختلاسها و فسادهای مالی، اقتصاد کشورها را به شدت متأثر و توجه رسانه ها را بیش از پیش به خود جلب کرده است. مدیران اجرایی شرکتها به منظور حفظ اعتبار شرکت، همواره کوشیده اند تا بر تقلب انجام شده در شرکت سرپوش بگذارند؛ زیرا تصور بر این است که آگاهی مشتریان از وقوع تقلب، کیفیت محصولات و خدمات ارائه شده شرکت را زیر سئوال خواهد برد. به این ترتیب، مدیران اجرایی شرکتها در انجام اعمال متقلبانه مشارکت می کنند؛ چرا که بسیار غیرمحتمل است که بتوان وضعیت مالی یک شرکت را بدون آگاهی کسانی که به طور مستقیم در اجرای عملیات شرکت نقش داشته اند، دستکاری کرد.
براساس باور عمومی، زیاده خواهی و طمع، علت اصلی ارتکاب به تقلب است. هنگامی که در سال 1999، تقلب 500 میلیون دلاری در ترازنامه انرون (Enron) دیده شد و یا در سال 1992، گزارش مبهم موجودیها در فارمور (Phar-Mor) اتفاق افتاد، نقش عاملی مانند زیاده خواهی در انجام اعمال متقلبانه به خوبی درک شد.
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.