حسابرسی عملکرد با معیارهای صرفه اقتصادی، کارایی و اثربخشی می تواند در روشها و تصمیمهای مدیران دوایر دولتی در مصرف بهینه و هدفدار اعتبارها مؤثر واقع شده و آن را به سمت اتخاذ شیوه ای سوق دهد که منجر به کاهش ضایعات، افزایش بهره وری، کاستن از هزینه ها و بالأخره تحقق اهداف مورد نظر سازمان تحت مدیریت به نحو مطلوب گردد. بدین ترتیب، سیستم نظارتی دیوان محاسبات از شیوه کنترل سنتی که به اعتقاد اغلب صاحبنظران «عامل محدودیت»شناخته می شود، به مفهوم نوین از کنترل یعنی «عامل هدایت» تغییر یافته تا شرایط لازم برای تحقق اهداف و کسب نتایج برنامه ها و فعالیتهای مصوب دولت فراهم گردد (فاوچی، 1384).
امروزه به علت رشد و توسعه برنامه های دولت، حسابرسی بخش عمومی متحول شده و حوزه خود را فراتر از حسابرسی مالی یا رعایت قرار داده و به سمت حسابرسی عملکرد مدیریت جهت نظارت مؤثر و کارامد، سوق داده است. با ظهور حسابرسی عملکرد، قلمرو جدیدی در پیش روی حسابرسان قرار گرفته؛ زیرا با اجرای آن انتظار می رود که حسابرسان دیوان محاسبات کشور میزان کارایی، اثربخشی و صرفه اقتصادی واقعی طرحها، پروژه ها و برنامه های دستگاه اجرایی و پیامدهای مدیریت صحیح بر منابع را ارزیابی کنند و برای کنترل و بهبود عملکرد آنها پیشنهادهای ارزنده ای ارائه نمایند.
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.