واژه حاکمیت (راهبری) شرکتی در دهه 1980میلادی مطرح شد و هدف آن بازاندیشی در روابط سهامداران، هیئت مدیره و ذینفعان بود. در واقع، حاکمیت شرکتی روابط میان مجموعه ای از افراد و نهادها را هدف قرار می دهد که در جهتگیری و اثربخشی سازمانها تأثیر به سزایی دارد؛ از جمله سهامداران، هیئت مدیره، مدیریت اجرایی، کارکنان، مشتریان، تأمین کنندگان مالی و نهادهای قانونی و دولتی. هدف از اعمال حاکمیت شرکتی، رعایت و اعمال اصولی است که توازن مناسبی بین آزادی عمل مدیریت و پاسخگویی و رعایت منافع ذینفعان مختلف از جمله رعایت حقوق سهامداران، رفتار عادلانه با سهامداران، شفافیت، مسئولیتهای هیئت مدیره و جنبه های اخلاقی برقرار می کند.
بررسی ها نشان می دهد راز جاودانگی و کامیابی شرکتهای معروف و خوشنام در برخورداری آنها از رعایت اصول حاکمیت شرکتی و برخورداری از اعضای هیئت مدیره کارامد نهفته است. البته حاکمیت شرکتی اصولی تلقی می شود که در کشورهای مختلف به اقتضای شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و قانونی با یکدیگر تا حدی متفاوت است؛ اما اثربخشی شرکتها و رونق بازارهای مالی و پولی کشورها و در نتیجه رشد و توسعه اقتصادی کشورها به کیفیت رعایت این اصول بستگی دارد.
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.