سیستم بهایابی بر مبنای فعالیت یکی از مهمترین پدیده های نوینی است که باعث ظهور انقلاب در زمینه محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات شده است. این سیستم در مدت کوتاهی به جایگاه والایی در میان حسابداران مدیریت دست یافت (بشکوه و کاظمی، 1388).
با وجود ارزشمندی مدل بهایابی بر مبنای فعالیت، این سیستم به صورت جامع و گسترده پذیرفته نشد؛ زیرا اجرای سیستمهای متداول بهایابی بر مبنای فعالیت با مشکلات زیر همراه بود (Kaplan & Anderson,2007).
1- افزایش دقت سیستم مستلزم تعریف فعالیتهای زیادی بود،
2- به دلیل فصلی بودن برخی فعالیتها، برخی محرک ها نیازمند جایگزینی و یا بازتعریف بودند،
3- فرایند مصاحبه و پیمایش پرهزینه و زمان بر بود،
4- داده های مدل بهایابی بر مبنای فعالیت مبتنی بر براورد شخصی و به روزرسانی آنها دشوار بود،
5- بیشتر مدلهای بهایابی بر مبنای فعالیت نگرشی یکپارچه از فرصتهای سودآوری در گستره شرکت را فراهم نمی کردند و بر مبنای موقعیت مکانی بودند، و
6- تخصیص هزینه های اولیه نسبت به زمان بر بودن آن، خیلی صحیح و دقیق نیست.
پس از مدتی، یک شرکت خدمات مالی به کارگیری رویکردی جدید از بهایابی بر مبنای فعالیت را آغاز کرد که در آن، داده ها به صورت خودکار از سیستم برنامه ریزی منابع سازمان به سیستم جدید تغذیه می شود و برای تمامی مدیران گزارشهایی ماهیانه از کارایی، ظرفیت و سوداوری محصولات و مشتری فراهم می کند. این رویکرد جدید، بهایابی بر مبنای فعالیت زمان محور نامیده شده و شرکتها را قادر می سازد تا به جای کنار گذاشتن سیستمهای مدیریت هزینه خود، آنها را بهبود بخشند.
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.