مقدمه
هیئت نظارت بر حسابداری شرکتهای سهامی عام(PCAOB)، از زمان تأسیس مواردی را که استقلال حسابرس را با شک و تردید حرفه ای روبه رو می کند، مورد بررسی قرار داده است. طی سالها اقدامهایی برای کاهش نگرانیها نسبت به استقلال حسابرس انجام شده است؛ یکی از این اقدامها، تصویب قانون ساربینز اکسلی (SOX) در سال 2002 است که حسابرس را از ارائه بسیاری از خدمات غیرحسابرسی به مشتریان منع کرد. همچنین چرخش دوره تصدی حسابرس به صورت هر پنج سال یکبار از دیگر اقدامهایی است که در راستای افزایش استقلال حسابرس انجام شده است (Tepalagul & Lin, 2015). در مورد چرخش دوره تصدی حسابرس، اتفاق نظری وجود ندارد؛ گروهی به چرخش و تغییر دوره تصدی حسابرس معتقدند؛ زیرا افزایش طول دوره تصدی حسابرس موجب از بین رفتن استقلال حسابرس می شود (ستایش و قیومی، 1391). حسابرسی که استقلال نداشته باشد، قضاوتش با اعتقاداتش در مورد سیاست گزارشگری صاحب کار، سازگار نخواهد بود (سجادی و ابراهیمی مند، 1384). دوره تصدی درازمدت حسابرس به وابستگی بیشتر مشتری به مؤسسه های حسابرسی خواهد انجامید و ایجاد چنین آشنایی ممکن است استقلال حسابرس و حسابرسی را تهدید کند (Tepalagul & Lin, 2015). هدف منتقدان دوره تصدی درازمدت حسابرس از اعمال محدودیت بر دوره تصدی حسابرس، وضع قوانینی در مورد بهبود کیفیت سود است (خلیل زاده و همکاران، 1391). گروه طرفداران، بر این باورند که هر چه دوره تصدی طولانی تر باشد، شناخت او از صاحب کار و صنعت مربوط، بیشتر خواهد شد (ستایش و قیومی، 1391) و موجب توسعه مهارت حسابرس می شود (Tepalagul & Lin, 2015).
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.