سال بود که بخش آموزش و مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسیِ «سازمان حسابرسی» به یکی از خیابانهای جداشده از خیابان جردن منتقل شد که اتاقی هم به نشریه «حسابرسِ» تازه مجوزِ انتشار گرفتهِ اختصاص داده شده بود که توران اکوان (مدیر اجرایی) و من (سردبیر) که قرار بود امور حسابرسِ را پیش بَریم در آن اتاق که در طبقه اول واقع شده بود، مستقر شدیم. من روزهایی که می رفتم دفتر مجله صبح خیلی زود آنجا بودم و معمولا دقایقی بعد دکتر فضل لله اکبری می آمد و اغلب یا در راه پله یا در آبدارخانه که می رفتیم غذایمان را در یخچال بگذاریم یا اگر چایی یا آبجوشی گیرمان می آمد، همدیگر را می دیدیم و سلام و علیک و صبح به خیری و گاه گفتگویی پیش می آمد و دکتر اکبری هم که در بیشتر گفتگوهای حتی کوتاه و گذرا به نحوی آدم را از دنیای مجاز به معنا می برد؛ با گفتن حکایت یا خاطره ای یا توضیح مفهومی و پاسخ به پرسشی که از ایشان می کردی، و به هرحال گفت و شنود با استاد همیشه مطبوع بود و دلنشین و آموزنده .
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.