ارزیابی سرمایه گذاری در حوزه فناوری اطلاعات برای مدیران واحدهای تجاری امری بسیار مشکل است؛ از اینرو که وجود تعداد بسیار زیادی از روشهای ارزشیابی سرمایه گذاری در حوزه فناوری اطلاعات، شناسایی یک روش مناسب را به امری دشوار تبدیل کرده است(Renkema & Berghout, 1997). افزون بر این، فرایند ارزشیابی بیشتر اوقات به خوبی درک نشده و بر فرضیه های نادرستی مبتنی است که باعث میشود بسیاری از سازمانها سرمایه گذاریهای ضعیفی در فناوری اطلاعات انجام دهند(Love et al., 2005) .
مدل زنجیره ارزش میتواند به عنوان راهنما در شناسایی زمینه های پیشبرد سودآوری با کاهش هزینه ها یا افزایش بهره وری، به مدیریت کمک کند؛ اگرچه درعمل، از این مدل بسیار کمتر از آنچه انتظار میرود، استفاده می شود. به نظر می رسد اصلیترین مسئله، دشواری در ردیابی قابل اتکای هزینه ها به فرایندهای سازمانی باشد (Hergert & Morris, 1989). روشهای سنتی حسابداری بهای تمام شده که نمیتوانند اطلاعات قابل اعتمادی در مورد بهای تمام شده فراهم کنند(Ness & Cucuzza, 1995)، از کاربرد گسترده و عملی تحلیل زنجیره ارزش اجتناب میکنند و هزینه های پردازش را در نظر نمی گیرند؛ اما سربار را براساس ساعت کار مستقیم، ساعت کار ماشین آلات و یا هزینه های مواد تخصیص می دهند (پارسائیان،1387). با این وجود، روشهای مذکور برای تجزیه وتحلیل منظم زنجیره ارزش، چندان مفید نیستند.
برای مشاهده متن کامل این مقاله روی پیوند زیر کلیک نمایید.